انتخابات وعقلانیت جامعه هزاره
اسدالله جعفری اسدالله جعفری

بنام خدا

 

انتخابات پیش رو برای هزاره های افغانستان نمایشی دیگر از عقلانیت وتعیین سرنوشت می باشد واین انتخابات فرصتی دیگر وشاید آخرین فرصت برای جامعه هزاره است که بتواند جایگاه سیاسی واجتماعی خودرا تحکیم بخشد.

درانتخابات قبلی مسایل بسیاری وجود داشت که باید باز خوانی شود ودر باز کاوی آن راه نو را بازیابیم واز بازتفسیر گذشته نقب بزنیم به آینده تا براساس بازیافته های گذشته طرح نو دراندازیم  وفردارا بسازیم که خدا سازندگی سرنوشت را به خود ما وانهاده است:

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (سوره انفال-٥٣)

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ (سوره رعد-11)

بنابر این، جامعه هزاره باردیگر در معرض یک امتحان بزرگ قرار گرفته است .امتحانی که اگر عقل جمعی ومصلحت کلان مدنی در نظرگرفته نشود به قول شهید اقالیم قبله مزاری بزرگ:صدسال دیگر به عقب برمی گردیم» از کجا معلوم که صدسال دیگر چنین فرصتی باز پیش آید.

درانتخابات گذشته آقای محقق کاندید جامعه هزاره بود اما جامعه هزاره آنگونه که شایسته وبایسته بود از ایشان حمایت نکرد والبته در سیاست های بی منطق آقای محقق هم کاستی های بسیاری بود وهست.اما سیاست های خود بنیاد آقای محقق هیچ ربطی به این نداشت که مردم هزاره اقتداراجتماعی خودرابه  نمایش نگذارند وجایگاه اجتماعی ونقش خودرا در جابجای قدرت به نمایش نگذارند.

اما گذشته هرچه بود نباید تکرار شود ودر این انتخابات عقل جمعی ومصلحت کلان قومی مدنظر باشد وچانه زنی های سیاسی وتقسیم قدرت وتعیین جایگاه سیاسی واجتماعی جامعه هزاره نباید مورد معامله شخصی واقع شود .

جامعه هزاره دو راه در پیش دارد:1 – حمایت از کاندید واحد2 – باکاندید واحد به صحنه انتخابات حضوریابد.  

حمایت از کاندید واحد

حمایت از کاندید واحد نتایجی خوب  ومضراتی رادر بردارد که عبارت است از:

1 – از آنجای که جامعه هزاره یک جامعه در اقلیت اند ونمی تواند بطورمستقل کاندید شود ورأی بیاورد،حمایت از کاندید واحد عاقلانه ترین راه برای دست یابی به حقوق مدنی است چون حمایت جامعه هزاره از کاندید واحد چرخش سیاست 180 درجه تغیر می دهد وحمایت جامعه هزاره از کاندید واحد به معنای انتخاب طبیعی آن کاندید می باشد چون جامعه هزاره بیش ترین رأی دهندگان را دارد وتنها جامعه هزاره هست که تمام اقشار جامعه اش اعم از زن ومرد وتحصیل کرده وغیر تحصیل کرده اش درپای صندوق های رأی حاضر می شوند ورأی می دهند.

2 – درحمایت از کاندید واحد است که خواسته های اجتماعی وسهم خواهی سیاسی جامعه هزاره تحقق می یابد واز چانه زنی های فرسایشی جلوگیری می کند.

3 – حمایت از کاندید واحد ،جامعه هزاره را یک جامعه قدرت مند می سازد ودر بازی های سیاسی از مهره های اساسی قرار می دهد وجایگاه اجتماعی وسهم خواهی سیاسی جامعه هزاره تحکیم می یابد.

4 – حمایت از کاندید واحد معنایش این است که جامعه هزاره جامعه منسجم ومتحد است والبته این به معنای این نیست که جامعه هزاره جامعه متکثر از نظر حزب وصف بندی های ملی ومذهبی نباشند ویک جامعه واحد  بارهبری واحد باشند.

نتایج منفی حمایت از کاندید واحد

اما حمایت از کاندید واحد مضراتی هم داردکه برخی عبارت است از:

1 – در صف بندی های  سیاسی ، جامعه هزاره منزوی خواهند شد وترقی وتنزل جامعه هزاره تابع همان سیاستی می شود که آن کاندید در پیش می گیرد .واین برای جامعه بزرگ هزاره چیزی نیست که به صلاح باشد ویاعقلانیت مدنی آن را بپذیرد.

2 – حمایت از کاندید واحد فقط درجوامع دموکراتیک کارایی دارد که نوعا درکشور های کثیر القومیت،  حکومت ها حکومت های ائتلافی اند ودر کشور های مثل امریکا وانگلیستان حکومت ها حکومت حزبی می باشند.اما کشور های مثل کشور ما هنوز به آن مرحله نرسیده اند که انتخابات براساس برنامه مطرح شده از طرف احزاب وحکومت های ائتلافی باشند بلکه هنوز هژمونی قومی وعصبیت طایفه ای در افغانستان حرف اول را می زند.

بنا بر این حمایت از کاندید واحد جامعه هزاره را به یک رو یاروی ناخواسته قومی وملی می کشاند واین از مضرات اجتناب ناپذیر حمایت از کاندید واحد است چنان که ما یک بار این مسئله را باحمایت احمدشاه مسعود در شمال وبه حکومت رساندن تاجیک ها به قدرت ،تاوانش را پس دادیم.

3 – حمایت از کاندید واحد،قدرت سازندگی جامعه هزاره را تضعیف می کند وجامعه هزاره را یک جامعه پیرو قرار می دهد ونه یک جامعه پیشرو وسازنده وتأثیر گذار وخلاق وقدرت مند.

معرفی کاندید مستقل جامعه هزاره

باتوجه به آنچه در بالا گفته شد ونتایج مثبت ومنفی حمایت از کاندید واحد را بیان کردیم،اکنون به بررسی معرفی کاندید وواحد ومستقل از طرف جامعه هزاره می پردازیم واین نظریه را هم به خوانش می نشنیم .

باتوجه به اقلیت بودن جامعه هزاره در افغانستان ، (واقعیت های موجود این است که در افغانستان قومی که اکثریت مطلق را داشته باشند وجود ندارد واکثریت قوم پشتون فقط یک شایعه است که قوم پشتون برای فرمان فرمایی خود در افغانستان ساخته وپرداخته است) و نبود یک حکومت دموکراتیک وشایسته سالار،آیا برای جامعه هزاره که در اقلیت هستند،امکان حضور مستقل وجود دارد یانه؟

واقعیت های موجود غیر قابل انکار اند واین واقعیت که افغانستان هنوز به آن مرحله نرسیده است که جامعه مدنی به معنای واقعی استقرار یافته باشد ، یک امر مسلم وواضح است.اما با همه ی این واقعیت های تلخ،آیا باز هم راهی برای به نمایش گذاشتن شایستگی های اقلیت های جامعه وجود دارد یانه؟

افغانستان امروز افغانستان مطلوب نیست اما نسبت به گذشته ها بسیار تغیر کرده  وقاعده بازی عوض شده است وبرای اقلیت های جامعه امکان حضور در صحنه های سیاسی فراهم شده اند واین تغیرات به قدری هست که اقلیت های جامعه بتوانند از آن برای دست یابی به جایگاه نسبی اجتماعی وسهم خواهی نسبی سیاست بهره برند.

انتخابات گذشته وکاندید شدن آقای محقق نشان داد که هزاره می تواند کاندید مستقل داشته باشد وکاندید مستقل هزاره رأی قابل توجه بیاورد وهمان رأی او جایگاه اجتماعی وسهم خواهی سیاسی هزاره را موجه سازد.

در انتخابات گذشته محقق نفر سوم شد واین نفر سوم شدن آقای محقق را بیان گر حضور اجتماعی هزاره قلم داد نمود ودر سهم خواهی قدرت نیز همین نسبت را حفظ نمود وآقای خلیلی بعنوان معاون دوم سهمی سیاسی در همین نسبترا مطالبه می کند.

اما انتخابات گذشته وکاندید آقای محقق ،کارشناسانه مورد بررسی قرار نگرفت ودر بازی کثیف سیاسی جناح های داخلی هزاره قربانی شد.

شمارش آرای انتخابات گذشته نشان داد که جامعه هزاره دومین گروه بزرگ قومی ساکن در افغانستان اند برای این که آقای محقق (علی الظاهر)نفر سوم شد وآقای یونس قانونی نفر دوم وآقای دوستم نفر سوم.

اگردوباره به نحوه ی  شمارش آرای انتخابات گذشته برگردیم می بنیم که آقای محقق نفر دوم بود نه نفر سوم چرا که بخشی عظیم از صندوق های که رأی  آقای محقق در آن بود ابطال شد بطور نمونه عرض می کنم:

ابطال صندوق های ایران

بیش تر رأی دهندگان مهاجر در ایران ،ازقوم هزاره بود ودرمشهد ،قم ، تهران واصفهان بیش ترین رأی را محقق داشت .اما صندوق های رأی گیری ریاست جمهوری در ایران ومخصوصا صندوق های مشهد وعمدتا صندوق های گلشهر ابطال شد وبا باطل اعلام نمودن این صندوق ها بخشی عظیم از رأی های محقق شمرده نشد.

ابطال صندوق های دیکندی ویکاولنگ ومالستان

دریکاولنگ،محقق بیش ترین رأی راداشت ویکاولنگ اصلا پایگاه طبیعی محقق بود چون مردم یکاولنگ روزگاری از محقق وشهید مزاری بعنوان مجاهدان فراری پذیرایی نموده بود چنان که از آقای خلیلی هم بعنوان رهبر فراری پذیرایی نموده بود  واگر چه آقای خلیلی مردم یکاولنگ رابه خاطر این مهمان نوازی داغدار کرد وبیش از دوهزار جوان هزاره  یکاولنگ را به کام مرگ برد واز خانواده هایش با نیش زبان تشکر نمود.

باهمه این درد وداغ مردم یکاولنگ بیش ترین رأی را به محقق داده بود ولی صندوق های رأی دریکاولنگ ابطال شد وبخشی دیگر رأی های محقق ناشمرده راهی سطل های زباله شد.

درمالستان ودیکندی شاید تعداد انگشت شمار به غیر از محقق رأی داده بود اما صندوق های دیکندی ومالستان هم ابطال شد وبه این طریق محقق علی الظاهر نفر سوم شد.

از ابطال صندوق ها که بگذریم می رسیم به رأی حامد کرزی در مناطق هزاره نشین

آقای کرزی بخشی از رأی خود را مرهون تبلیغات آقای خلیلی بود وبخشی از مردم هزاره براساس همین تبلیغات وتعلقات به آقای کرزی رأی داده بودند واین در حالی بود که آقای کرزی در مناطق ازبک وتاجیک نشین بسیار رأی اندک داشت.

بنابر این رأی های ابطال شده ونشده آقای محقق را در کنار رأی های آقای کرزی از مردم هزاره که قرار بدهیم نتیجه این می شود که مردم هزاره دومین گروه بزرگ قومی در افغانستان هستند ومی تواند کاندید مستقل معرفی کنند.

معرفی کاندیدمستقل برای جامعه هزاره

چه نتایج مثبت ومنفیی دارد ؟

هیچ کاری در دنیا وجود ندارد که دوپهلو نباشد ونتایج مثبت ومنفی را توأمان نداشته باشد چون این جهان جهان ماده ومدت است وماده دارای حجم وزمان می باشد وهمین حجم وزمان منشاء وخواستگاه تزاحم وتضاد اند واین تزاحم وتضاد دترمنیسم هستی می باشد .

لذا معرفی کاندید مستقل از طرف جامعه هزاره در عین خال که نتایج مثبت دارد نتایج منفی هم دربردارد که از آن نتایج غفلت ندارم وآن نتایج رانیز مورد نظردارم اما در این نوشته فقط به نتایج مثبت می پردازم ومتعرض نتایج منفی نمی شوم.

1 – معرفی کاندید مستقل ،نشان دهنده خودباوری جامعه هزاره است وبرای نسل های آینده هزاره روحیه خود باوری وخود اتکایی را نهادینه می کند ونسل آینده نسل خود باور به بار می آیند نه یک نسل پیرو وتو سری خور وحمله دیگران.

2 – جایگاه اجتماعی وسهم خواهی سیاسی هزاره قانون مند می شود وازمواهب ملی بهره مند می گردند ودر استقرار دموکراسی وجامعه مدنی شرکت تأثیر گذاردارند.

3 – کاندید مستقل معرفی کردن بیان گر شعورجمعی وعقلانیت مدنی هزاره است ومعرفی کردن کاندید مستقل دارای هویت جمعی وفرازمانی وملی می شوند وهویت ملی شان دارای شناسنامه می گردند وتاریخ را دیگرگونه می نویسند ونسل فردای افغانستان هزاره را در پستو خانه ها وزاغه نشین ها جست وجو نمی کنند وبلکه هزاره رانیز مثل دیگر اقوام در رأس هرم قدرت می یابند وافغانستان را با نگاه هزاره نیز به مطالعه می نشیندد.

4 – با معرفی کاندید مستقل، دانش وآگاهی سیاسی جامعه هزاره بالا می روند ونگاه نسل هزاره   به فردایش نگاه ازافق بالا خواهند بود وبرای سازندگی کشور آماده می شود ودیگر به به روز مرگی نمی اندیشند بلکه به سازندگی می اندیشند وخود را برای فرداهای برتر آماده می سازند.

5 – معرفی کاندید مستقل یعنی استقلال فکری،حضور مدنی وشرکت در مسابقه سازندگی  وتمرین دموکراسی در سایه شایسته سالاری.

6 – بامعرفی کاندید مستقل ،تاریخ را ازنو می نویسم وسرنوشت خودرا بازسازی وبازخوانی می کنیم وبراساس فلسفه تاریخ تاریخ تفسیر می کنیم وآینده  را طرح نو می ریزیم ونسل فردای هزاره را از حرمان نجات می دهیم وعزت وکرامت نسل فردای هزاره برتارک تاریخ به امانت می سپاریم وفرهنگ استبدادزدگی ونگاه پیروبودن در عرصه های سیاسی واجتماعی را به زباله دان تاریخ می اندازیم.


April 30th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات